F-22 جانور شكاري آسمان ها

پس از اعلام برنده شدن طرح YF-22 در برنامه تولید جنگنده پیشرفته (ATF)، جنگنده ی F-22 موسوم به Raptor براساس نمونه ی اولیه YF-22 طراحی شد.

برنامه تولید F-22 ، پروژه‏ای در جهت ساخت جنگنده‏ی برتری هوایی نسل بعد است جهت مقابله سریع با هرنوع اقدام در هر نقطه‏ای از جهان. این هواپیمایی است که باید به حریم هوایی دشمن نفوذ کند و قابلیت دید اول – شلیک اول را بر علیه اهداف گوناگون، داشته باشد. (First-look, First-kill)
مهمترین مشخصه ی F-22 کمتر دیده شدن در رادار دشمن، مانورپذیری بالا، سیستم های پروازی (آویونیک) یکپارچه شده و طراحی آیرودینامیک ویژه است که اجازه می دهد جنگنده بدون استفاده از پس سوز موتورها، به سرعت بالای صوت برسد. (عدم استفاده از پس سوز، امکان رهگیری هواپیما توسط دشمن را بسیار کم می کند)

ویژگی پنهان کاری (Stealth)این مشخصه، کمک زیادی به بقا و ادامه ی نبرد F-22 می کند و باعث می شود تا دشمن نتواند اطلاعات مهمی از انجام عملیات توسط این جنگنده بدست بیاورد.

ویژگی یکپارچه سازی سیستم های پروازی (Integrated Avionics)
این مشخصه به خلبان F-22 کمک فوق العاده ای می‏کند تا اطلاعات بسیار دقیقی از وضعیت دشمن بدست آورد. این اطلاعات می‏تواند وضعیت پروازی جنگنده‏های دشمن، نحوه‏ی آرایش نیروهای زمینی، شناسایی سیستم‏های راداری منطقه و . . . باشد. ضمن اینکه سیستم‏های الکترونیکی پیشرفته‏ی F-22 این امکان را (به خلبان اف22) می‏دهد تا حتا از آرایش قبلی نیروهای دشمن آگاه شود. (Off-Board Information) این اطلاعات براساس حرارت برجای مانده از موتور وسائل نقلیه‏ی دشمن یا حرارت موشکها و مهمات شلیک شده بدست می آید.

نمایی از کابین دیجیتالی و بسیار پیشرفته ی F-22


 

سوپر کروز (Super cruise)این مشخصه «افزایش دقت مهمات استفاده شده» است که (به اف22) این امکان را می‏دهد که با سرعت بیشتری از میدان نبرد خارج شود و بدین طریق امکان ضربه خوردن یا رهگیری توسط دشمن را کم می‏کند.

موتورهااولین انتظاری و قابلیتی که از موتورهای F-22 می رود این است که بدون آنکه از پس‏سوز استفاده کند به سرعت فراتر از صوت دست یابد ضمن اینکه مصرف سوخت مناسبی در این حالت داشته باشد زیرا در سایر جنگنده ها، دست یابی به سرعتهای فراصوت، با استفاده از پس‏سوز ممکن می شود که همراه با مصرف سوخت بسیار بالاست. با این مشخصه، اف22، مدت زمان بیشتری می تواند پرواز کند.
البته این انتظار نیز (از موتورهای اف22) می‏رود که در پروازهای زیرصوت نیز عملکرد خوب خود را حفظ کرده و مصرف سوخت بسیار کمی نیز داشته باشند.

سیستم تغییردهنده خروجی موتور (تغییر بردار رانش)

اولین وظیفه‎ی تعریف شده برای F-22 نبرد هوایی است که برای این کار، حمل 6 موشک میان برد AIM-120C (آمرام) به همراه 2 موشک کوتاه برد AIM-9M (سایدوایندر) پیش بینی شده است.
برای نبرد هوا به زمین (Ground Attack)، اف22 با 2 عدد بمب هدایت شونده‏ی 1000 پوندی بسیار دقیق JDAM ، 2 موشک AIM-120C و 2 موشک AIM-9M تجهیز می‏شود.
(JDAM = Joint Direct Attack Munitions)
JDAM ها، بمب‎هایی هستند که به وسیله سیستم مکان یابی ماهواره ای (GPS)، هدایت می‎شوند. این بمبها، به اف22 این امکان را می‎دهند که در هوای نامناسب جوی (ابر، مه، برف و . . .) بتواند تکمیل کننده ماموریت (ناتمام مانده‏ی) جنگنده‏ی F-117 یا جنگنده‏ی JSF در حمله به اهداف زمینی باشد.
(JSF = Joint Strike Fighter) 

F-22 در نگاه اول، جنگنده‏ای تمیز و عاری از مهمات به نظر می‎رسد. این مشخصه به دلیل آن است که مهمات در محفظه‏های مخفی داخل بدنه حمل می‎شوند و برخلاف سایر جنگنده‏ها، از محفظه‏های خارجی بدنه برای حمل مهمات در اف22 به طور معمول استفاده نمی‏شود. این ویژگی مهمی برای حفظ قابلیت پنهان کاری اف22 از رادار دشمن است. زیرا نصب مهمات باعث بازتابش امواج رادار دشمن شده و ویژگی پنهان‎کاری اف22 را از بین می‎برد. همچنین مخفی بودن مهمات، از میزان پسا (اصطکاک هوا) کم می کند امری که برای پرواز فراصوت بدون استفاده از پس سوز بسیار لازم است. کم شدن پسا، برد پروازی اف22 را نیز به میزان قابل توجهی افزایش می‏دهد زیرا باعث کاهش مصرف سوخت می‎شود.

اف22 همچنین چهار مقر حمل مهمات در خارج بدنه دارد که هرکدام می‏توانند تا 5000 پاوند بار را حمل کنند. در اف22، از یک طراحی منحصر به فرد در ساخت محفظه های خارجی (حمل بار) استفاده شده است که در جلو و عقب بدنه تعبیه شده اند، اتصال انتهای بدنه دارای اتصالهای الکتریکی، سوخت و هوا است. در این محفظه، مخزن سوخت 600 گالونی یا دو پرتاب کننده‏ی موشک به نام LAU-128/A بسته به نوع ماموریت، نصب می‎گردد.

دو حالت کلی برای محفظه های خارجی حمل بار در اف22 وجود دارد:* چهار مخزن 600 گالونی حمل سوخت، بدون حمل سلاح. این پیکربندی برای وقتی استفاده می‎شود که برد پروازی زیاد مدنظر باشد یا قصد جابه‎جایی جنگنده مطرح باشد. برای حمل محفظه‎ی سوخت، از گیره‏ی نگدارنده‏ی مخصوصی به نام BRU-47/A در محل اتصال هر محفظه استفاده می‏شود.
* دو مخزن سوخت به همراه چهار موشک. این پیکربندی برای حالتی استفاده می شود که منطقه ی مورد عملیات ایمن، فضای منطقه تحت کنترل نیروهای خودی بوده و زمان بیشتری جهت پشتیبانی هوایی منطقه (CAP = Combat Air Patrol) مورد نیاز باشد. در این حالت نیز، مخازن سوخت خارجی به وسیله‏ی گیره‎ی BRU-47/A روی بدنه‏ی اصلی متصل می‏شوند، ضمن اینکه محفظه‎های خارج از بدنه‏ی اصلی هواپیما، به دو گیره‏ی پرتاب کننده‏ی موشک به نام LAU-128/A متصل می‏شوند.


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
سوخو T-50 ،گرگ روسي در مقابل شاهين امريكايي(F-22)

حدود چهار سال قبل در مورد سوخوی T-50 مطلبی در وبلاگ "هوانورد" درج شده بود. در آن زمان این جنگنده هنوز در مرحله طراحی و آزمایشهای اولیه بود. اکنون با به پرواز درآمدن آزمایشی این جنگنده نسل پنجم روسی و با توجه به اطلاعات جدیدی که در مورد آن منتشر شده است، مقاله تکمیلی ذیل تقدیم علاقمندان می گردد.

-----------------------------------------------------------------------------

سوخوی پک فا یک هواپیمای جنگنده نسل پنجم است که توسط شرکت هواپیمایی متحد در روسیه طراحی و ساخته می شود. شرکت سوخو پیمانکار اصلی ساخت این جنگنده است. نمونهٔ آزمایشی این هواپیما که سوخوی ت-۵۰ ‪ نام دارد، نخستین پرواز آزمایشی خود را در روز ۹ بهمن ۱۳۸۸ (۲۹ ژانویه ۲۰۱۰) با موفقیت انجام داد. تولید این جنگنده در سال ۲۰۱۰ آغاز شده و نخستین نمونه های عملیاتی آن در سال ۲۰۱۳ به نیروهای مسلح روسیه تحویل داده خواهد شد و تولید انبوه آن از سال ۲۰۱۵ آغاز خواهد گشت. نام پک فا کوتاه شده نام روسی این جنگنده و به معنای «هواپیمای تاکتیکی پیشرفتهٔ آینده» است. این هواپیما با نامهای سوخو ت-۵۰، برنامه-۷۰۱ و ‪جنگنده-۲۱ نیز شناخته می شود.
جنگنده پک فا پس از ورود به ارتش روسیه، جایگزین جنگنده های میگ-۲۹ و سوخو-۲۷ خواهد شد. مدل صادراتی این هواپیما نیز در دست ساخت است. نخستین مشتری خارجی این هواپیما نیروی هوایی هند است که در فرایند توسعهٔ مدل صادراتی ت-۵۰ با سوخو همکاری می کند.
این جنگنده همتراز جنگندهٔ آمریکایی اف-۲۲ و جنگندهٔ آمریکایی-بریتانیایی اف-۳۵ است. طراحان سوخو معتقدند که پک فا از نظر توانایی فنی و صرفهٔ اقتصادی بر رقبای غربی خود برتری خواهد یافت و در بازار جهانی محبوبیت زیادی پیدا خواهد کرد.
یشینهٔ طرح سوخو پک فا به دوران جنگ سرد باز میگردد. اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی، شوروی به دنبال ساخت جایگزینی برای هواپیماهای میگ-۲۹ و سوخو-۲۷ برای عملیات در خط مقدم نیروی هوایی بود. طرح این هواپیمای جنگنده بین شرکتهای هوافضای شوروی به مناقصه گذارده شد. علی رغم تاخیر ناشی از فروپاشی شوروی و مشکلات اقتصادی روسیه در دهه ۹۰، فرایند پژوهش و توسعهٔ این جنگنده ادامه یافت. در سال ۲۰۰۰ طرح سوخو-۴۷ و میگ ۱٫۴۴ از میان طرحهای پیشنهادی انتخاب شدند و در سال ۲۰۰۲ شرکت سوخو به عنوان سازنده جنگنده پک فا انتخاب شد. هواپیمای پک فا از فناوریهای نوین به کار رفته در میگ ۱٫۴۴ و سوخو-۴۷ استفاده می کند.
جنگندهٔ پک فا در کلاس هواپیماهای جنگندهٔ سنگین (۳۲-۳۷ تُن) قرار دارد. روسیه برنامه دیگری را برای ساخت جنگنده نسل پنجم کلاس سبک نیز پیش می برد که جانشینی برای هواپیمای میگ-۳۵ خواهد بود.
ویژگیهای دقیق جنگنده سوخو پک فا هنوز کاملا روشن نیست و برخی از مشخصات آن در حال حاضر از اسرار نظامی محسوب می گردد؛ اما پرواز در تمامی ساعات شبانه روز، پرواز طولانی با سرعت مافوق صوت، آلودگی صدایی پایین، رادارگریزی، بهره گیری از مواد ترکیبی جدید، امکان چندین بار سوختگیری هوایی در طی یک پرواز، استفاده از موشکهای نسل آیندهٔ هوا به هوا، هوا به زمین و هوا به دریا، استفاده از رادار پیشرفته، امکان فرار از تله های اپتیکی و فروسرخ، بهره گیری از هوش مصنوعی در پرواز و حمله و سامانه های دفاعی خودکار نمونه هایی از امکانات این جنگنده هستند. این هواپیما مجهز به دو دم عمودی است و برخلاف جنگنده های متعارف، تمامی بدنهٔ دم قابل حرکت است.

نمونه آزمایشی جنگنده سوخو ت-۵۰ به یک جفت موتور جت ۱۱۷-اس مجهز است که هرکدام نیروی پیشرانه ای برابر ۱۴٫۵ تُن-نیرو تولید میکند. این موتورها نمونه پیشرفته تر موتورهای به کار رفته در میگ ۱٫۴۴ هستند. نمونه نهایی هواپیمای پک فا به موتورهای جدیدتری با پیشرانه ۱۷٫۵ تُن-نیرو مجهز خواهد شد.

 


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
هواپیمای سوخترسان kc-10
چگونگی افزایش مداومت پرواز هواپیماهای گوناگون در موقع انجام ماموریت های محوله مسئله ای است که از دیرباز مورد توجه دست اندرکاران امور هواپیمایی به ویژه در کشورهای بزرگ قرار گرفته است . محدود بودن ظرفیت مخازن سوخت هواپیماها مخصوصا در ماموریت های استراتژیکی مهمترین شکلی است که در این رابطه به چشم می خورد .
بمنظور مقابله با این نارسایی از مدت ها قبل کم و بیش هواپیماهای خاصی وارد عمل شده اند که قادرند با حمل مقدار قابل توجهی سوخت علاوه بر رفع نیازمندیهای خود با استفاده از تجهیزات و تکنیک های ویژه – حین پرواز – سوخت مورد لزوم هواپیماهای دیگر را نیز تامین کنند مسلم است که بهره گیری از این روش در افزایش مداومت پروازهای گوناگون از مهمترین و موثرترین عوامل به شمار می رود .
همزمان با پیشرفت تکنولوژی هواپیمایی و رشته های وابسته به آن در سالهای اخیر در طراحی و تولید هواپیماهای سوخت رسان تحولات بسیار موثر صورت گرفته است . این تحولات به گونه ای است که بزودی ماهواره های ناوبری نظامی به جای مراکز کنترل زمینی محل ملاقات هواپیماهای سوخت رسان و سوخت گیرنده را در آسمان تعیین می کنند .
ناگفته نماند صرفنظر از پیشرفت های فنی که موجب کارایی بیشتر هواپیماهای گوناگون شده است هرگونه بهبودی در زمینه سیستم های سوخت رسانی هوایی از لحاظ اقتصادی نیز جهش عظیمی را به وجود می آورد . چه از یک سو مدت زمان لازم برای انجام عمل سوختگیری در حین پرواز کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر اصولاً سوخت کمتری به مصرف می رسد .
***
از میان قریب به دهها نوع هواپیمای سوخت رسانی که به وسیله کشورهای مختلف بویژه آمریکا و انگلیس و روسیه مورد استفاده قرار می گیرند هواپیمای اکستندر Extender با علامت فنی (KC-10 A) ساخت مجتمع هوافضا مک دانل داگلاس جزء هواپیماهی پیشرفته سوخت رسان به حساب می آید . لازم به ذکر است که این نوع هواپیما مدل تغییر یافته هواپیمای مسافری DC-10 است که علاوه بر سوخت رسان ماموریت های ترابری هوایی را هم انجام می دهد .

 

 

kc-10 & dc-10

 

 


تاریخچه :


تا اواخر سال 1981 هواپیمای سوخت رسان و متعارف نیروی هوایی آمریکا را نوع تغییر یافته جت مشهور ( بوئینگ – 707 ) موسوم به KC-135 تشکیل می داد اما گذشت زمان نقلط ضعف آن را به خوبی مشخص کرد نقطه ضعف هایی مانند داشتن موتورهای توربوجت قدیمی و پرمصرف – فرسودگی اوات در اثر استفاده مستمر – طولانی بودن باند پروازی مورد نیاز برای نشست و پرواز – قدیمی بودن سیستم های سوخت رسانی – کهنه شدن اسکلت بندی و سایر قسمت های بدنه که احتیاج به مراقبت و بازبینی های مکرر قبل و بعد از پرواز را موجب می شود . علاوه بر همه این موارد با توجه به مداخله آمریکا در گوشه و کنار جهان این هواپیما سالیان طولانی ست که کارایی خود را برای نیروی هوایی این کشور از دست داده است .
روی همین اصل و به موازات طرحهایی که برای نوسازی و بهبود بخشیدن به سیستم های مختلف KC-135 بمورد اجرا گذاشته می شد از اوائل سال 1970 برنامه هایی هم به منظور وارد عمل ساختن هواپیماهای سوخت رسان ( تانکر ) بزرگ تر و پیشرفته تری پی گیری می گردید . هواپیماهایی که می بایست جانشین تانکر KC-135 گردد . پس از مطالعات اولیه تقاضای نیروی هوایی آمریکا مبنی بر خرید هواپیمای سوخت رسان جدید به اطلاع کمپانی های سازنده رسانده شد . در این میان دو مجتمع هوافضای عمده یکی بوئینگ با هواپیمای جامبوجت 747 و دیگری مک دانل داگلاس با هواپیمای پهن پیکر DC-10 که هر یک به منظور فروش هواپیمای تولیدی خود و تبدیل آن به تانکر سوخت رسان تبلیغات گسترده ای را آغاز کرده بودند درگیر رقابت بسیار فشرده ای شدند .
برری ها و ارزیابی های نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا برای انتخاب هواپیمای سوخترسان جدید تا سال 1977 به طول انجامید سرانجام در 19 دسامبر همین سال هواپیماهای DC-10 ساخت کمپانی مک دانل داگلاس از جانب این نیرو برگزیده شد .
هواپیمای جدید که اکستندر نامگذاری شد در حقیقت 88 درصد آن را همان هواپیمای مسافربری مشهور DC-10 تشکیل می دهد که از سال 1971 وارد خدمت شده بود .
اولین نمونه تغییر یافته DC-10 در اول آوریل 1980 با علامت فنی KC-10 خط تولید را ترک کرد . این هواپیما در 12 ژوئیه همان سال نخستین پرواز خود را انجام داد و در 17 مارس 1981 به نیروی هوایی آمریکا تحویل داده شد .

 

سوخت رسان KC-10

 

* تغییرات انجام شده در اکستندر در مقایسه با مدل مسافربری *

گفتیم که هواپیمای تانکر – ترابری KC-10 در اصل نمونه تغییر یافته ای از مدل مسافربری DC-10 است برای آنکه یک هواچیمای مسافربری را به یک هواپیمای سوخت رسان – ترابری تبدیل کرد می بایست اقدامات متعددی انجام گیرد که مهمترین آنها عبارتند از :
1- برداشتن پنجره ها در عرشه فوقانی هواپیما و دریچه هایی که در انبار در قسمت تحتانی وجود دارد
2- تعبیه فضای کافی برای خدمه و پرسنل و خدمات لجستیکی
3- تعبیه سیستم های لازم برای سوخترسانی حین پرواز
4- تعبیه چراغ های راهنما برای آگاهی دادن و تنظیم محل هواپیماهایی که قصد استفاده از سوخت هواپیمای تانکر را دارند .
5- تعبیه فضای لازم در انتهای هواپیما برای سیستم ها – لوازم – خدمه سوخت رسان
6- تعبیه مخزن های اضافی در بدنه اصلی و بالها برای حمل سوخت بیشتر
7- تعبیه لوله تلسکوپی شکل برای تحویل سوخت در انتهای هواپیما

* خصوصیات و مقدورات عملیاتی *

همانگونه که اشاره شد اکستندر KC-10 یک هواپیمای دومنظوره است یعنی هم در نقش هواپیمای سوخت رسان عمل می کند و هم قادر به حمل مقدار قابل توجهی بار است .
هر هواپیمای اکستندر دارای هفت مخزن سوخت یکپارچه و بدون لحیم کاری است چهار عدد از این مخازن در بخش عقب بال ها جاسازی شده اند و سه تا نیز در بخش جلویی – در قسمت مرکزی بدنه اصلی و در عرشه تحتانی قرار گرفته اند . یک سیستم تهویه دمای این نواحی را در حد مطلوب نگهداری می کند /
در صورتیکه هواپیما با مخازن مملو از سوخت مجبور به فرود اضطراری شود مخزن های سوخت به وسیله ستون های مخصوص فولادی و نیز مکانیزم های ضربه گیر که در نقاط مناسب قرار گرفته اند محافظت می شوند در قسمت زیرین بدنه اصلی هواپیما صفحات و دریچه هایی تعبیه شده که دسترسی آسان به مخازن سوخت را برای بازدید های گوناگون میسر می سازد.
به طور کلی گنجایش تمام مخزن های سوخت هواپیمای اکستندر بالغ بر 161511 کیلوگرم است از این مقدار 108213 کیلوگرم در مخازن بال ها و 53298 کیلوگرم در مخزن های داخل بدنه نگهداری می شود .
بخش حمل کالای KC-10 در عرشه فوقانی هواپیما قرار دارد . این قسمت با ابعاد 7/5 متر پهنا و 5/2 متر ارتفاع در حجمی برابر 346 متر مکعب می تواند تا 77112 کیلوگرم بار را در خود جای دهد .

*وضعیت خدمه و سایر سرنشینان *

اکستندر هم مانند سایر هواپیماهای مشابه دارای دو نوع خدمه است . عملیاتی و پروازی . تعداد معمولی خدمه پروازی این هواپیما 5 نفر است ضمنا همیشه 6 نفر هم به عنوان ذخیره در هواپیما حضوردارند . ورود و خروج افراد از هواپیما در شرایط عادی از دو درب راست و چپ صورت می گیرد یک درب دیگر نیز در انتهای هواپیما قرار دارد که ویژه خدوه عملیات سوخت رسانی است از درب اخیر سایر سرنشینان هم در شرایط اضطراری می توانند استفاده کنند . تعداد پرسنل عملیات سوخت رسانی به سه نفر می رسد که عبارتند از :
اپراتور – ناظر و معلم ( در صورتیکه ماموریت آزمایشی باشد )

* بخش سوخت رسانی *

این بخش که اصطلاحاً ایستگاه سوخت رسانی نامیده می شود در عقب بدنه اصلی جای دارد در این قسمت سه نفر پرسنل مربوطه در کنار صفحه کنترل و نمایش وضعیت ماموریت خود را انجام می دهند .
از خصوصیات مهم این بخش این است که اولا در آنجا از میزان سروصدای ناشی از موتورهای هواپیما به حداقل کاهش پیدا می کند ثانیا سیستم تهویه کاملا جداگانه ای تنظیم حرارت آن را به عهده دارد .
ایستگاه سوخت رسانی که محیط آن دارای فشار هوای کاملاً مناسب است دارای یک پنجره بزرگ می باشد که امکان مشاهده بخش پائین و زیر هواپیما را از عقب و از چند جهت به طور کامل ممکن می سازد همچنین توسط یک پریسکوپ شبیه دستگاهی که دید سطحی زیر دریایی هارا تامین می کند کنترل فضای اطراف محل سوخت رسانی از 360 درجه کاملا امکان پذیر می گردد .
عمل سوخت رسانی با استفاده از لوله ای صورت می گیرد که توسط یک کامپیوتر تمام رقومی لحظه به لحظه آن کنترل می شود.
هواپیمای KC-10 دارای سیستم سوخت رسانی Flying Boom و قیفی شکل است .

 

KC-10 در حال سوخت رسانی به B-2

KC-10 در حال سوخت رسانی به B-2

 

  

* برتری های سیستم سوخت رسانی اکستندر *

  
سیستم سوخت رسانی هواپیمای تانکر KC-10 با تانکر KC-135 تفاوت می کند و بهبودهایی پیدا کرده است . این بهبودها بویژه در زمینه های زیر بخوبی پیدا است .
1- کنترل جانبی بیشتر لوله هنگام سوخت رسانی
2- افزایش طول – طول لوله سوخت رسانی زمانیکه تا حداکثر امتداد یافته باشد به 8/17 متر می رسد این رقم سه متر طولانی تر از لوله سوخت رسانی KC-135 است .
3- قابلیت تحویل سریع تر سوخت – این هواپیما 5680 لیتر سوخت را در دقیقه به هواپیمای سوخت گیرنده تحویل می دهد . این میزان در مقایسه با 3407 لیتر سوختی که KC-135 در هر دقیقه تحویل می دهد تفاوت چشمگیری دارد .


منبع :
مجله دانستنیها – سال پنجم – شماره 18 – شماره مسلسل 111


و اما


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
سیستم دفاع هوایی patriot
یک سیستم دفاع هوایی موشکی هدایت شونده است که توانایی مقابله با موشک های بالستیک تاکتیکی , موشک های کروز, و هواپیماهای پیشرفته (به طور پایه پرنده های هوا_تنفس )را در تمامی شرایط آب و هوایی ودر هر ارتفاعی داراست.ویژگیهای کلیدی سیستم PATRIOT رادار مرکب چندکاره, هدایت تعقیب از طریق موشک و نرم افزار مدرن و همچنین عملکرد خودکار گسترده است.

PATRIOTیا (MIM-104 )توسط کمپانی (ریتیون) در ماساچوسف و شعبه موشک ها وکنترل آتش کمپانی (لاکهید مارتین ) در فلوریدا ساخته شده است. علاوه بر ایالات متحده , کشورهای آلمان  , یونان, رژیم اشغال گر قدس, ژاپن , کویت, هلند, عربستان سعودی و تایوان نیز مجهز به این موشک هستندومصر نیز به تازگی صاحب این سیستم دفاع موشکی توانمند شده است. سیستم دفاع موشکی PATRIOT به طور گسترده در عملیات اخیر تهاجم به عراق شرکت داشته وبا استقرار در کویت موفق به از بین بردن تعدادی از موشک های عراقی شلیک شده به کویت شد. شایان توجه است در عملیات مذکور از نسل جدید این سیستم یعنی PAC-3 وموشک های باهدایت پیشرفته تر استفاده شده بود.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/eb/Patriot_System_2.jpg

موشک:

موشک PATRIOT  مجهز به سیستم هدایت تعقیب از طریق موشک(TVM) بوده ودر دستور های اصلاح نیمه راه طرف مرکز کنترل درگیری متحرک به سیستم هدایت ارسال می شود. سیستم هدف یابی در این موشک هدف را در مرحله پایانی پرواز موشک به سوی آن یافته ودادها را از طریق Downlink (مسیر انتقال سیگنال از پرنده به زمین )سیستم TVM ورادارزمینی به مرکز کنترل درگیری متحرک جهت محاسبات اطلاح نهایی مسیر موشک ارسال می کند ودستورات اصلاح را مسیر از طریق Uplink (مسیر انتقال سیگنال از زمین به پرنده ) به هدایت ردگیری موشک ارسال می گردد. قابل ذکر است یک سرجنگی با قدرت انفجاری بالا به وزن ۹۰ کیلوگرم نیز در بخش هدایت نهایی قرار دارد. برد این موشک ۷۰ کیلو متر و حداکثر ارتفاع بیش از ۲۴ کیلومتر می باشد. حداقل زمان پرواز موشک نیز از دو بخش زمان مسطح شدن در کمتر از ۹ ثانیه و حداکثر زمان پرواز در حدود ۴/۳ دقیقه تشکیل یافته است.

مدل بهسازی شدهPtriot Gem :

کمپانی ریتیون برنامه ارتقای سیستم دفاع موشکی Patriot PAC-2 را تا سطح Guidanced Enhanced missile یا GEM به اجرا در آورده است. ناگفته نماند موشکGEM توانایی دفاع در برابر موشک های هوا- تنفس, کروز بالستیک راداراست. اولین موشک های بهسازی شده در نوامبر سال ۲۰۰۲ به ارتش ایالات متحده تحویل داده شده اند و تا کنون از ۳۷۶ موشک که قرار است مورد ارتقا و بهسازی قرار بگیرد حدود ۲۳۰ موشک عملیاتی هستند.

مدل با توانایی های پیشرفته Patriot Advanced Capabilit PAC-3 :

بعنوان مهمترین برنامه بهسازی و ارتقای سیستم دفاع موشکی Patriot شناخته می شود. موشک Patriot PAC-3 موثر بودن علیه اهداف تاکتیکی مانند موشک های بالستیک و کروز را با استفاده از تکنولوژی پیشرفته hit-kill (برخورد مستقیم بدنه به بدنه موشک به هدف )افزایش داده است.قابل ذکر است سیستم هدایت موشک تخریب هدف را با انرژی جنبشی ناشی از برخورد به هدف از دماغه موشک امکان پذیر می سازد. برای مقایسه نیز قابل ذکر است که پرتاب کننده PAC-3 ظرفیت شش موشک را دارد و دردر حالی که PAC-2   ظرفیت فقط چهار موشک رادارد.PAC-3 در اواخر سال ۱۹۹۹ وارد مرحله تولید کم تعداد اولیه شد و تا سپتامبر ۲۰۰۱ تعداد ۹۲ فروند از این سیستم ها تحویل داده شده اند. قرارداد تحویل ۸۸ فروند در دسامبر سال ۲۰۰۲ و۱۲ فروند دیگر در مارس  ۲۰۰۳ امضا شد و متعاقبا این موشک ها در مارس و آوریل ۲۰۰۳ در عملیات تهاجم به عراق شرکت داده شدند.در فوریه ۲۰۰۴ لاکهید مارتین سفارشی مبنی بر تحویل ۱۵۹ فروند سیستم PAC-3 که شامل ۲۲ جایگزین برای موشک های شلیک شده در عراق نیز بود دریافت کرد که تا اواخر سال ۲۰۰۶ تحویل خواهند شد. یک شفارش ۱۵۶ فروندی نیز در فوریه ۲۰۰۵ داده شده است که از این تعداد ۳۲ فروند برای هلند و ۱۶ فروند برای ژاپن است. امکان تحویل این موشک ها به کره جنوبی و تایوان وآلمان نیز وجود دارد.

ایستگاه (سکوی) پرتاب M901 :

ایستگاه M-901 موشک های PATRIOT را حمل ونشانگیری و شلیک می کند. هر کدام از این پرتاب کننده ها مجهز به چهار موشک هستند. این پرتاب کننده ها ارتباط خود را از طریق باند VHF یا خط ارتباط دادهای فیبر نوری با ایستگاه (مرکز )کنترل درگیری ارتباط قبل از شلیک و همچنین مرحله هدایت آتش برقرار می سازد.

ایستگاه (مرکز)کنترل درگیری:

ایستگاه کنترل درگیریAN/MSQ-104 تنها بخشی از واحد آتش PATRIORT بوده که تحت نظارت مستقیم کاربر (انسان) است. ایستگاه کنترل درگیری امکان ارتباط با ایستگاه پرتاب واحدهای دیگر آتشبار PATRIOT  وبالاخره مراکز بالاتر فرماندهی را دارد.سه کاربر در این ایستگاه کنترل حضور داشته که دارای دو صفحه فرمان (کنسول) ویک ایستگاه ارتباطات با سه ترمینال رله رادیویی هستند. کامپیوتر کنترل تسلیحات دیجیتال نیز در کنار ترمینال های ارتباط  داده ای VHF  قرار گرفته است.

رادار:

رادار مرکب AN/MPQ-53 وظیفه جستجو ,کشف , ردگیری , شناساییو ردگیری خود موشک وهدایت و همچنین عملکرد اقدامات متقابل ضد ضد – الکترونیکی (ECCM) رابرعهده می گیرد. باید اضافه شود برد این سیستم راداری حدود ۱۰۰ کیلومتر بوده و ظرفیت ردگیری ۱۰۰ هدف مختلف وهدایت ۹ موشک را به طور همزمان دارد.رادارهای ارتش ایالات متحده توسط ریتیون بهسازی شده اند که این کیت ارتقائ و بهسازی قدرت بیشتری برای رادارو اضافه شدن توانایی باند وسیع که در نهایت موجب بهبود تشخیص هدف می شود را به دنبال داشته است.

درگیری با هدف:

درگیری با هدف می تواند در سه حالت دستی و نیمه خودکار و تمام خودکار انجام پذیرد.زمانی که تصمیم برای درگیری با هدف گرفته می شود ایستگاه کنترل درگیری سکو یا سکوی های پرتاب را انتخاب کرده و داده های قبل از پرتاب به موشک انتخاب شده ارسال می شود. بعداز پرتاب رادار مذکور موشک را زیر نظر خود گرفته و (PAC UP  LINKE) دستورات وDownlink مربوط به TVM  امکان نظارت برموشک را ایجاد کرده و هدایت موشک را یه وسیله کامپیوتر کنترل تسلیحات امکان پذیر می سازد. در حالی که موشک به هدف نزدیک می شود سیستم هدایت TVM فعال شده و موشک به سمت هدف هدایت می شود در نهایت یک چاشنی مجاورتی نیز سر جنگی انفجاری موشک را در لحظه برخورد منفجر می کند که به تخریب کلی هدف می انجامد


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز

ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز از جمله بزرگترین شماورهای جهان هستند که نماد قدرت نیروی دریایی ایالات متحده محسوب می‌شوند. به جرات می‌توان گفت قدرت هرکدام از این ناوها به تنهایی بیشتر از قدرت کل نیروی هوایی بسیاری از کشورهاست. هر کدام از ۱۰ ناو ساخته شده توسط ۱۲ شناور دیگر تشکیل یک گروه تهاجمی CSG را می‌دهند و این امر نیروی دریایی ایالات متحده را به قدرت شکست ناپذیر و مسلط (توصیف نویسنده!) آبهای جهان تبدیل کرده‌است.
شماره‌گذاری بدنه‌ی ناوهای این کلاس به صورت متوالی صورت گرفته و از CVN 68 شروع شده‌است. بخش CV عبارت CVN بیانگر دسته‌ای از شناورهای نظامی یعنی ناوهای هواپیمابر است و حرف N بیانگر کلمه‌ی Nuclear و نشان‌دهنده‌ی اتمی بودن پیشران ناو است. عدد ۶۸ نیز بیانگر این است که ناو شصت و هشتمین CV یا ناو هواپیمابر ساخته‌شده‌است.

اولین ناو این کلاس یعنی Nimitz “CVN-68″ در سال ۱۹۷۵ وارد خدمت شد و دهمین و آخرین ناو این کلاس توسط شرکت Northrop Grumman Newport News ساخته‌شده‌است و در سال ۲۰۰۹ به نیروی دریایی ایالات متحده خواهد پیوست. ساخت Bush در سال ۲۰۰۷ آغاز شده و در ساخت آن از آخرین تکنولوژی‌ها استفاده شده که از جمله‌ی آنها می‌توان به سیستم جست‌جوی راداری چندگانه‌ی جدید، رادار جست‌جوی حجمی “radarvolume search ” معماری متن باز شبکه اطلاعاتی “information network”open architecture اشاره کرد؛ همچنین تعداد خدمه‌ی مورد نیاز در این ناو تا حد قابل توجهی کاهش یافته است. البته در ساخت Ronald Reagan نیز هزینه‌ها تا حد زیادی کاهش یافته‌بود و از تکنولوِژی‌های جدیدی استفاده شده بود اما این فاکتورها در Bush بیشتر رعایت شده‌اند.

به علت تفاوت ساختاری موجود در سه ناو اول “”Nimitz, Eisenhower, Vinson و هفت ناو بعدی “Theodore Roosevelt به بعد” از این هفت ناو تحت عنوان ناوهای هواپیمابر کلاس Theodore Roosevelt نیز یاد می‌شود اما نیروی دریایی ایالات متحده ترجیح می‌دهد هر ده ناو را در یک کلاس یعنی نیمیتز طبقه‌بندی کند؛ چراکه بروزرسانی‌های پایه‌ای و سوخت‌گیری‌ مجدد سه ناو اول آنها را به استانداردهای هفت ناو دیگر نزدیک کرده‌است.

ناوهای هواپیمابر کلاس نیمیتز سنگینترین شناورهای نظامی نیروی دریایی ایالات متحده و جهان محسوب می‌شوند. با وجود اینکه این ناوها سنگینترین ناوهای ناوگان ایالات متحده‌اند اما بزرگترین محسوب نمی‌شوند؛ چراکه Enterprise بزرگترین شناور ناوگان ایالات متحده است.
ناو Nimitz اولین ناوی بود که در سال ۱۹۹۸ در کارخانه‌ی Newport News واقع در ویرجینیا کار تجدید سوخت RCOH بر روی آن انجام گرفت. تجدید سوخت Dwight D. Eisenhower در سال ۲۰۰۵، Carl Vinson در سال ۲۰۰۵ و USS Abraham Lincoln در سال ۲۰۰۶ صورت گرفت.


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
هلی کوپتر آپاچی AH-64
هلیکوپتر تهاجمی آپاچی ساخت شرکت بوئینگ برای ارتش آمریکا که جایگزین هلیکوپترهای کبرا (AH-1 Cobra) شده و AH ابتدای نام هلیکوپتر مخفف Attacker Helicopter است .

در سال۱۹۷۲ ارتش ایالات متحده در حال آماده کردن طرح (AAH)برای هلیکوپتر پیشرفته تهاجمی (Advanced Attack Helicopter) بود و بعد از آماده شده این طرح مناقصه ای برای شاخت این هلیکوپتر برگزار شد و از میان ۵ پیشنهاد ارائه شده ۲ پیشنهاد گروه هیوز و شرکت بل در نهایت مورد توجه مسئولان ارتش آمریکا قرار گرفتند و بعد از ساخت نمونه ابتدایی طرحهای این دو شرکت در نهایت هم مدل ۹۷/YAH-64 شرکت هیوز بر مدل ۴۰۹/YAH-63 شرکت بل پیروز و برای طرح هلیکوپتر آپاچی برای ارتش آمریکا انتخاب شد .
اولین پرواز نمونه اولیه هلیکوپتر آپاچی در ۳۰ سپتامبر۱۹۷۵ بود اما تا سال ۱۹۸۲ و تا دریافت اولین سفارش نمونه ی دیگری از آن ساخته نشد.
در سال ۱۹۸۳ اولین نمونه ساخته شده هلیکوپتر آپاچی در بیرون از ساختمان شرکت هیوز در آریزونا ناپدید شد و بعدها معلوم شد که سقوط کرده که تاثیر بدی بر طرح و مسئولان شرکت هیوز گذاشت . یک سال بعد از این حادثه مسئولان شرکت مک دانل داگلاس طرح هلیکوپتر آپاچی را به مبلغ۵۰۰ ملیون دلار از شرکت هیوز خریداری کردند و این طرح بعد از ادغام دو شرکت مک دانل داگلاس و بویینگ در سال ۱۹۹۶ طرح هلیکوپتر آپاچی از سوی صنایع هلیکوپتر بویینگ ادامه یافت .

آپاچی به عنوان پیشرفته ترین هلیکوپتر تهاجمی دو موتوره در جهان شناخته شده است و در دو نوع با پسوند ای و دی عرضه می شود. آپاچی توانایی حمله به قلب نیروهای دشمن را در روز یا شب در تمام شرایط جوی داشته و قابلیت استفاده از انواع سلاح ها را داراست. ای اچ-۶۴-دی نوع جدیدتر و پیشرفته تر این هلیکوپتر بوده که با نام آپاچی کمان دراز یا (لانگ بُو آپاچی) شناخته می شود . این سیستم جنگ افزار مخوف برای میدان های نبرد دیجیتالی آینده طراحی و ساخته شده است. از اصلی ترین اصلاحاتی که بر روی این هلیکوپتر انجام شده می توان به اضافه شدن رادار موج میلیمتری کنترل آتش (اف سی آر) موشک های هوا به زمین، فرکانس رادیوی شلیک کن-فراموش کن (لانگ بوُ هلفایر) که نیاز به نوع لیزری را مرتفع کرده است، موتورهای به روز شده، اویونیک و کابین یکپارچه شده اشاره کرد. سیستم رادار کنترل آتش (لانگ بُو ) که در بالای روتور اصلی آپاچی قرار گرفته متشکل از آنتن و ترانسمیتر بوده که به صورت چند حالته و موج میلیمتری است. طول موج کوتاه به علت ارسال پرتوهای باریک قابلیت مقابله با اقدامات متقابل دشمن را به وجود آورده است.

توسعه و بهینه سازی هلیکوپتر آپاچی :

دو نمونه از هلیکوتر در خدمت ارتش آمریکا هستند نمونه اول AH-64A یا همان نمونهابتدایی ساخته شده و نمونه دومدی AH-64D با لقب لانگ بو است .از این هلیکوپتر نمونه های B و C هم ساخته شده ولی هرگز وارد خدمت نشدند . انگلیس نمونه وست لند (Westland) از این هلیکوتر با کد (WAH-64) که مدل سفارشی شده و تغییریافته هلیکوتر آپاجی مدل دی (AH-64D) است را برای ارتش این کشور تولید میکند .

ساختمان هلیکوپتر آپاچی به گونه ای طراحی و ساخته شده که توانایی پایداری در تمام محیطهای جوی را دارد و خلبان هلیکوپتر میتواند با استفاده از سیستم پیشرفته (IHADSS) که سیستم کشف و شناسایی و هدفگیری اهداف نصب شده در کلاه خلبان است در روز و شب و تمام شرایط آب هوایی به خوبی ماموریتهای خود را انجام دهد. (IHADSS مخفف Integrated Helmet and Display Sight System ). هلیکوپتر آپاچی از وسایل پیشرفته و دقیق دیگر مانند آخرین سیستمهای آیونیکی و الکترونیکی که امکان شناسایی اهداف کاذب را به خلبان میدهد و دوربین مادون قرمز براب استفاده در شب و نقشه راهنمای زمین و موقعیت دیجیتال خودکار و سیستم مکان یاب (GPS) استفاده میکند .هلیکوپتر آپاچی از سیستم /۱۵Y MOS 15X که یک سیستم الکترونیکی تعمیر تسلیحات است به همراه سیستم MOS 15R برای راهنمایی خلبان برای پیروزی آسان در نبردها است هم استفاده میکند.
به طور عمومی هلیکوپترهای آپاچی بر خلاف ظاهر ترسناک و پر ابهت خود ضعفهای زیادی دارند که با دانستن این نقاط ضعف میتوان به راحتی به آپاچی ضربه زد و حتی این هلیکوپتر را نابود کرد . هدف از ساخت این هلیکوپتر درگیر شدن و نابود کردن وسایل زرهی و مواضع دشمن در فواصل معین است . هلیکوپتر آپاچی در ماموریتهای خودمیتواند تا حدودی مستقل عمل کند که به دلیل سیستمهای پیشرفته هدایت و ناوبری و سلاحهای گوناگون میباشد .

سیستم لانگ بُو توانایی شناسایی، طبقه بندی و اولویت بندی ۲۵۶ هدف زمینی را به صورت خودکار در تمام شرایط جوی و پیچیدگی میدان نبرد داراست. رادار کنترل آتش در چهار حالت مورد استفاده قرار می گیرد:

(اِی تی اِم) یا حالت هدف گیری هوایی جهت شناسایی و اولویت بندی اهداف هوایی.
(جی تی اِم) یا حالت هدف گیری زمینی جهت تهاجم به اهداف روی زمین همچنین شناسایی تهدیدهای هوایی.
(تی پی اِم) حالت نقشه برداری از مواضع زمینی که در وضعیت آب و هوایی نامطلوب به یاری خلبان می آید.
(بی آی تی) که یک سیستم آزمایش درونی رادار است و اشکالات فنی سیستم را در حال پرواز و همچنین حین تعمیر آشکار می سازد.

سیستم های (تی ای دی اس و پی ان وی اس) که اولی تصاویر اپتیکی و تلویزیونی به همراه دید مادون قرمز از جلو را برای خدمه ارسال می دارد و دومی تصاویر مادون قرمز در تمام جهات را برای دید شب به عدسی تک چشمی متصل به کلاه خلبان (کابین عقب) یا کمک خلبان/افسر تسلیحات (کابین جلو) می فرستد. هر دوی این سیستم ها بر روی برجک ثابت یا گردان روی دماغه هلیکوپتر نصب شده اند. ترکیب اف سی آر و تی ای دی اس برتری انکار ناپذیری را برای آپاچی به وجود آورده است، در حالیکه خلبان در وضعیت ای تی ای ام رادرا کنترل آتش، اهداف هوایی اعم از هلیکوپتر یا هواپیمی را جست و جو می کند کمک خلبان/افسر تسلیحات سی پی جی اهداف زمینی را به کمک تی ای دی اس شناسایی می کند. در حالت یکپارچه وقتی اف سی آر هدفی را شناسایی و اولویت بندی می کند تی ای دی اس به طور خودکار روی هدف قفل کرده و سپس کمک خلبان/افسر تسلیحات می تواند تصاویر الکترواپتیکی هدف مورد نظر را دریافت کند. موشک های موشک های هوا به زمین (آر اف هلفایر) با جستحوگر موج میلیمتری و برد ۸ تا ۱۲ کیلومتر که مهم ترین جنگ افزار آپاچی است با توانایی «شلیک کن و فراموش کن» اطلاعات اهداف اولیه و ثانویه را از اف سی آر و تی دی ای ای یا یک هلیکوپتر دیگر گرفته و این قابلیت را دارد که قبل از شلیک و یا بعد از شلیک روی اهداف ثابت و متحرک قفل کند . برتری این نوع موشکها نسبت به نوع لیزری قابلیت شلیک در مناطق آب و هوایی نامطلوب است و این موشک برای از بین بردن اهداف زره پوش شده مانند تانکها و انواع خودروهای سنگین مورد استفاده قرار می گیرند.آپاچی همچنین می تواند انواع موشک های هوا به هوای سایدوایندر و میسترال را جهت شکار هلیکوپتر و هواپیماهای دشمن و موشک ضد رادار ساید آرم را برای مقابله با تهدیدهای راداری دشمن با خود حمل کند. توپ۳۰ میلیمتری با قابلیت شلیک ۶۲۵ بار در دقیقه با توانایی حمل ۱۲۰۰ گلوله و سیستم پرتاب راکت با بالچه های تاشونده شامل ۷۶ راکت ۷۰ میلیمتری (هایدرا) جهت استفاده علیه افراد و خودروهای سبک از دیگر سلاح های استاندارد نصب شده روی آپاچی است. برای عملیات پشتیبانی نزدیک (ضد زره) آپاچی ۱۶ موشک هِلفایر روی چهار ریل پرتاب و ۱۲۰۰ گلوله توپ حمل می کند در عملیات تهاجمی (ضد زره)تعداد موشک های هلفایر به ۸ و گلوله های توپ به ۳۲۰ تقلیل می یابد در عملیات اسکورت نیروهای زمینی و یا دیگر هلیکوپترها از راکت های هایدرا و موشک های هوا به هوا نیز استفاده می شود .دو موتور توربوشفت جنرال الکتریک پر قدرت (تی۷۰۰-جِی ای -۷۰۱ سی ۱۲۶۵ کیلووات) قدرت مورد نیاز این پرنده را تامین می کنند. آپاچی ارتش انگلیس نیز از موتورهای آر تی اِم-۳۲۲ ساخت رولز رویس/توربومکا بهره می برند. حداکثر برد آپاچی با مخازن سوخت خارجی ۱۹۰۰ کیلومتر و بدون مخازن خارجی ۴۰۰ کیلومتر است.البته آپاچی ها به مناطق درگیری از پایگاههای خود با هواپیماهای سی-۵ یا سی-۱۷ حمل می گردند.

 

در ماموریتهای هلیکوپتر آپاچی یک نقص عمده در هلیکوپتر آپاچی شناسایی شد که آسیب پذیری زیاد این هلیکوپتر در برابر حملات نیروی زمینی یا آتش نیروی های زمینی (آتش پدافند و موشکهای دوش پرتاب و …. ) بود . در جنگ دوم عراق در سال۲۰۰۳ حدود۸۰% هلیکوپترهای آپاچی بر اثر آتش زمینی آسیب دیدند و در جاهای کوهستانی آسیب پذیری بیشتری دارند و عموما هلیکوپتر آپاچی در جنگ شهری و یا در برابر نیروهایی که کمین کرده اند ضعف دارد . زیرا نیروهای پیاده از حفاظت بیشتری برای استتار و مخفی شدن برخوردار هستند و هلیکوپتر آپاچی هم نمیتواند در اکثر مواقع این کمین ها را شناسایی کند . در جنگ عراق نیروهای عراقی و نیروهای شورشی بعد از جنگ با هدف قرار دادن سیستم کنترل هلیکوپتر و ورودی و خروجی موتورهای هلیکوپتر بارها باعث صدمه دیدن و فرود اظطراری و یا حتی از کار افتادن این هلیکوپتر شده است . هلیکوپتر آپاچی در برابر آتش سلاحهایی مانند مسلسل هم تا حدی آسیب پذیر است و این هلیکوپتر برای حمله به هدف از فاصله بیشتر از ۸۵۰ متر استفاده میکند. از دیگر نقاظ ضعف این هلیکوپتر آپاچی این اسن که تنها میتواند به روی یک هدف تمرکز کند و با یک هدف درگیر شود و در صورت وجود تعداد زیادی هدف و فاصله داشتن اهداف آسیب پذیر و ناکارامد است .

 

برای مقابله با این وضعیت دشوار در نقاط مختلف هلیکوپتر ژره محافظ بیشتر استفاده کرده اند ولی با وجود تمام این سخنان هلیکوپتر آپاچی از سایر هلیکوپترها دیگر موفق تر است به دلیل آنکه تسلیحات بیشتری حمل میکند و سرعت بیشتری دارد و از قدرت مانور زیادی برخوردار است . هلیکوپتر آپاچی با تمام ضعفهایی که دارد مقاوم ترین و موفق ترین هلیکوپتر ارتش آمریکا است و با توجه امکان استفاده از موشکهای سایدوایندر امکان درگیری و نبرد با هواپیماها را هم دارد . از هلیکوپتر های آپاچی بیشتر به صورت ترکیبی استفاده میشود یعنی اینکه در یک گروه به پرواز در می آیند و یک گروه وظیفه حمله به اهداف را دارد و گروه دیگر برای پشتیانی از هلیکوپترهای مهاجم در برابر خطرات است . از هلیکوپتر آپاچی برای پشتیبانی نیروی زمینی و هدایت آتش توپخانه هم استفاده میشود

 

معرفی نمونه های مختلف هلیکوپتر آپاچی

 

- هلیکوپتر آپاچی مدل ای AH-64A:

این نمونه مدل اولیه این هلیکوتر است و هم اکنون در حال جایگزینی با نمونه جدیدتر هلیکوپتر آپاچی یعنی لانگ بو میباشد .

 

ـ هلیکوپتر آپاچی مدل دی AH-64D :

این نمونه مدل بهینه سازی شده نمونه ابتدایی میباشد که در آن از گیرنده های حساس و پیشرفته و تسلیحات پیشرفته تر استفاده شده است و از مهمترین تغییرات در این نمونه نسبت به نمونه ابتدایی در اضافه کردن FCR رادار کنترل آتش(Fire Control Radar) است که در بالای پره های هلیکوپتر نصب شده است و از آن در شناسایی اهداف و خطراتی که هلیکوپتر را تهدید میکن استفاده میکنند ارتفاع زیادتر سیستم FCR و پوشش جاذب امواج رادار به خلبان هلیکوپتر کمک میکند تا با پنهان شد در پشت یک درخت و یا ساختمان و یا هر نوع مانع دیگه بدون انکه دیده شود محیط را زیر نظر داشته باشد و اهداف را شناسایی کند و با استفاده از اصل غافلگیری به انها حمله کند . سیستم FCR توانایی شناسایی موشکهای شلیک شده به سوی هلیکوپتر را دارد و با هشدار به خلبان میتواند از هلیکوپتر دفاع کند . از دیگر تفاوتهای نمونه لانگ بو با نمونه ابتدایی در استفاده از موتورهایT700-GE-701C و کاکپیت یکپارچه برای دید بهتر میباشد .

 


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
اف-35 عمود پرواز

 

سالیان درازی است که نیروهای نظامی امریکا به دنبال ساخت هواپیمای جنگنده ای پرقدرت و پر سرعت و با کمترین هزینه ساخت و کمترین احتمال خطر هستند. این آرزو با ساخت هواپیمای جنگنده F-35 تحقق یافته است.
در میان تمامی پروژه هایی که در صنعت هوافضای امریکا تاکنون پیگیری شده است، یکی از آنها بسیار درخشنده تر و با نشاط تر پیش می رود و باعث بوجود آمدن رقابت بسیار سنگین بین شرکت های بزرگ امریکایی شده است. نام این پروژه JSF است. منشأ و مبدأ این پروژه را می توان از سال ۱۹۸۶ میلادی دانست. هنگامی که نیروهای امریکایی و انگلیسی حضور به هم رسانده و به دنبال ساخت یک جنگنده مافوق صوت برتر بودند. اما پروژه فوق در سال ۱۹۹۰ رسمی شد و در زمانی که مؤسسه پژوهشی تحقیقاتی پیشرفته ARPA به دنبال یک جنگنده چند منظوره با وزن و قیمتی پایین بود، باز هم این حرکت بسوی ساخت یک جنگنده مافوق صوت کشیده شد و به همین خاطر رقابتی بین شرکت های هواپیماسازی و موتورسازی در سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ برای بدست آوردن امتیاز ساخت این جنگنده به وجود آمد.
حریفان در قالب ۳ تیم، آماده حضور شدند:
۱- تیم مک دانل داگلاس و نورثروب گرومن و هوافضای انگلیس
۲- شرکت بوئینگ
۳- شرکت لاکهید مارتین
هر کدام از این تیم ها طرحی را ارائه دادند. در ارزیابی سال ۱۹۹۶، طرح تیم مک دانل داگلاس و نورثروب رد شد و در مقابل شرکت بوئینگ و لاکهید مارتین هر کدام به ترتیب طرح های تجربی X-32 و X-35 را ارائه دادند. سرانجام در اکتبر ۲۰۰۱ طرح X-35 شرکت لاکهید برنده این مسابقه شد. زیرا طرحش نسبت به X-32 ارزان قیمت تر و کم خطرتر بود.
بعد از تثبیت طرح X-35 دیگر آن را به نام F-35 می شناسند؛ چون حرف F در هواپیماهای امریکایی نشان دهنده جنگنده است. در کل سه مدل از این جنگنده به نام های F-35A, F-35B,F-35C ساخته خواهد شد.
بنابه تقاضای هر کدام از نیروهای نظامی، تفاوت هایی در طراحی ها دیده می شود البته نمونه طراحی پایه یکی است.
در این راستا نیروی هوایی امریکا درخواست مدل A را کرده که گونه ای معمولی است و در نشست و برخواست همانند جنگنده های عادی است و قرار است جایگزین جنگنده های F-16 و A-10 شود.
از طرفی یگان تفنگداران و نیروی دریایی ایالات متحده به دنبال جانشینی برای هواپیمای F/A-18 بودند. نیروی دریایی به دنبال جنگنده ای با خصوصیت حمل زیاد سوخت و برد زیاد بود و یگان تفنگداران نیز به دنبال جنگنده ای کوتاه برخاست و عمود فرود برای جایگزینی با HarrierAV-8B بود.

 

 
در کل سفارشات در حدود ۳۰۰۰ فروند شد. بدین ترتیب:
۱- ۱۷۶۳ فروند مدلA برای نیروی هوایی
۲- ۶۰۹ فروند مدل B برای یگان تفنگداران دریایی
۳- ۴۸۰ فروند مدل C برای نیروی دریایی
۴- برای نیروی هوایی و دریایی سلطنتی انگلیس مجموعاً ۱۵۰ فروند که ۶۰ فروند متعلق به نیروی دریایی و ۹۰ فروند نیز متعلق به نیروی هوایی است که این جنگنده ها بسیار شبیه مدل C هستند.

طرح X-35 در تابستان ۲۰۰۲ تثبیت شد و دیگر F-35 با تفاوت های بسیار جزئی، مثلاً دماغه F-35 12 سانتی متر کشیده تر شد و بالچه ها ۵ سانتی متر عقب تر بودند.
هر سه مدل F-35 قابلیت سوخت گیری در آسمان را دارند با این تفاوت که در مدلA بازوی متحرک سوخت گیری در پشت کابین خلبان قرار دارد و در صورتی که در مدل های B و C در سمت راست دماغه هواپیما هستند.

جنگنده های F-35A و F-35C می توانند در هر محفظه ۹۰۰ کیلوگرم تسلیحات حمل کنند. در صورتی که F-35B به علت کوتاه برخواست بودن و عمود فرود بودن در هر محفظه ۴۵۰ کیلوگرم توانایی حمل دارد.
تنها در مدلA که متعلق به نیروی هوایی امیریکاست می توان یک مسلسل پیشرفته با کالیبر ۲۷ میلی متر مشاهده کرد که طراحی اصلی آن از مسلسل بی کا ۲۷ کاوزر برداشته شده است.
مسئولیت ساخت رادارهای F-35 را بخش سیستم الکتریکی شرکت نورثروب گرومن عهده دار است و برای این کار این شرکت دست به گسترش رادار APG-77 زده است و با مدرن کردن آن امیدوار است که هوشمندترین رادار در حال حاضر را طراحی کند.
از لحاظ مشخصات ظاهری مدل A و C دارای بال ها و دم های بزرگتری هستند که باعث افزایش برد و فرود آسان تر می شود و قوی ترین چرخ ها در مدل C دیده می شود. تقریبا تمامی موشک های پیشرفته از قبیل CBUها و AIM120C و دو گونه AIM-9 به نام های سایه طوفان و سایدویندر را با خود حمل می کنند.
اولین پرواز آزمایشی مدلA در ۲۴ اکتبر ۲۰۰۰ و مدل C در ۱۶ دسامبر ۲۰۰۰ و مدل B در ۲۳ ژوئن ۲۰۰۱ انجام شد.

 

 

می توان گفت که جدیدترین هواپیمای نظامی آمریکا، جنگنده مشترک عمود پرواز F-35 JSF است که هم اکنون در حال در طراحی و ساخت بوسیله شرکت لاکهید مارتین می باشد.  این جنگنده طی یک برنامه مشترک توسط شرکت های نورث روپ گرومن، BAE سیستمز، پرات اند ویتنی و رولزرویس ساخته می شود.

 

 

جنگنده JSF، جنگنده ایست چندماموریته که برای عملیات هوا به زمین بهینه سازی شده و ماموریت هوا به هوا، اصولاً ماموریت ثانویه آن به شمار می آید. اگر به تصاویر این هواپیما دقت کنید، می بینید که این هواپیما تا حدود زیادی به جنگندهF/A-22 Raptor شباهت دارد و طرح کلی آن مشابه این هواپیما بوده و هم چنین تا حدود زیادی نیز از فناوری های مشترکی بهره می جویند. این هواپیما، در پاسخ به نیاز به هواپیمایی که قابلیت پرواز عمودی را داشته باشد، در مرحله طراحی قرار گرفت، چرا که هواپیمایی که بتواند عمودی از زمین برخیزد، دارای فرسایش قطعات پایین تر و مهمتر از آن طول باند کمتر می باشد که آن را به وسیله ی بهینه ای برای برخاست از روی ناوهای هواپیمابر و همچنین فرود بر روی آنها تبدیل می کند. برای انجام این مهم، این هواپیمای پیشرفته تک موتوره، از سیستم وکتورد تراست یا کشش منحرف شده بهره می جوید، یعنی ابتداً همانند موتورهای توربوپراپ نیروی موتور ابتدا به یک جعبه دنده برای کاهش دور انتقال یافته سپس به یک فن یا پنکه عمود بر سطح زمین منتقل می شود. این پنکه نیروی مورد نیاز هواپیما را برای برخاستن تا یک ارتفاع مطمئن تامین کرده و پس از آن، به تدریج قدرت موتور بیشتر به سمت خروجی موتور متوجه شده و از قدرت لیفت فن کاسته می شود و هواپیما به جلو رانده می شود. در سیستم قدرت این هواپیما، برای برخاست، ابتدا دریچه ای زیر و بالای کابین خلبان باز شده و از آن جا لیفت فن هوا را با سرعت زیاد از بالا به سمت پایین پمپاژ می کند. همزمان با این کار، خروجی انتهایی موتور نیز به سمت پایین برگشته و نیروی تراست رو به پایین تولید می کند. این دو محل تولید نیرو، بالانس هواپیما یا تعادل آن را نیز بر قرار می سازند.

 

 

این هواپیما، بسته به موتوری که روی آن نصب می گردد، دارای بردی برابر ۱۲۰۰ هزار کیلومتر و حداکثر سرعتی معادل ۸/۱ ماخ خواهد بود. این هواپیما، قادر است با بیشینه وزنی حدود ۲۲ تن عملیات برخاست یا تیک آف را انجام دهد. البته در گونه دریایی یا ناونشین این هواپیما، که مدل B یا C می تواند باشد، تغییراتی برای توانایی لندینگ یا نشست بر روی ناو از جمله بزرگتر کردن بالها و افزایش سطح فلپ ها و همچنین تغییراتی نیز در موتور آن حاصل می گردد. این هواپیما، برای حمل تسلیحات خود از دو محفظه داخلی و چهار پایلون خارجی استفاده می کند. هر یک از محفظه ها، قابلیت حمل دو موشک یا بمب یا هر سلاح دیگر را دارند و مقرهای خارجی نیز به همین ترتیب می توانند لود شوند.
تقریباً در تمامی مدلهای این هواپیما، تسلیحات یکسانی به کار رفته و تغییرات تنها در قسمت راداری و سیستم های پیچیده برخاست و نشست صورت می پذیرد. از این جنگنده، تعداد بسیار فراوانی، یعنی حدود ۳۰۰۰ فروند سفارش داده شده که حدود ۱۷۰۰ فروند آن برای نیروی هوایی و بقیه برای نیروهای دریایی و ناوگان های آنان خواهد بود. با تمام اوصاف، انتظار می رود که این هواپیما در سال ۲۰۰۸ وارد خدمت شود، یعنی همان سالی که پرنده رویایی اف-۱۴ تامکت بازنشسته و برای همیشه به موزه های هوایی سپرده خواهد شد.

 

 

مدلها:

جنگنده F-35 قرار است در سه مدل ساخته گردد:

مدل A که برای نیروی هوایی در نظر گرفته شده و جنگنده ای باقابلیت پروازی عادیست و قرار است جایگزین F-16 (فالکن) و A-10 شود.

مدل B که برای سپاه تفنگداران دریایی(USMC) طراحی شده و دارای برد زیاد و قابلیت نشست و برخواست کوتاه است و برای جایگزینی هارییر در نظر گرفته شده است.

مدل C که برای نیروی دریایی (USN) و نیروهای انگلیسی در نظر گرفته شده که دارایی قابلیت ناو نشینی و نشست و برخواست کوتاه است.

 

 

ویژگیها:

یکی از خصوصیات جنگنده F-35 کم پیدایی آن از لحاظ راداری است(به جز در مدل B به دلیل نیاز کمتر به این ویژگی در این مدل). یکی از اصول کم پیدایی به کار رفته در این جنگنده استفاده از بدنه ی تقریبا یک پارچه است، بدین معنی که ساختار بال با بدنه یکپارچه است و به داخل بدنه فرو می رود(برخلاف جنگنده های کنونی). همچنین در بدنه ی F-35  به میزان قابل توجهی از مواد مرکب ( کامپوزیت) به کار رفته است.

 

 

در F-35، پسگرایی بال و دم نسبت به لبه ی جلویی ۳۵ درجه و نسبت به لبه ی عقبی ۱۵ درجه است. سکانهای عمودی ثابت هواپیما دارای پسگرایی تا ۳۵ درجه و انحراف تا ۲۵ درجه هستند. بدین ترتیب بعد از مدتها یک جنگنده مدرن بر سلطه  بیش از ۵۰ ساله ی بالهای پسگرا خاتمه داد.

 

 


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
مقایسه SU-30 با MIRAG-2000

همانطور که می دانیم ٬ دو جبهه شرق و غرب ٬ و در اینجا روسیه و فرانسه ٬ همیشه به دنبال ساخت محصولاتی بوده اند که به نوعی از همتایان خود برتر بوده و قابل رقابت با آنها باشد. در این مقاله ٬ هواپیماهای سوخوی Su-30 MK روسی و میراژ ۲۰۰۰ فرانسوی مورد مقایسه گرفته و توانایی تاکتیکی و عملیاتی آنان سنجیده خواهد شد.

هواپیمای Su-30MK ٬ آشکارا سعی در حفظ شکل ظاهری و همچنین تواناییهای خود نزدیک به نیاکان او یعنی هواپیماهای معروف سوخوی ۲۷ فلانکر ٬ با تمرکز بر روی افزایش تواناییهای چند ماموریتی خود ٬ دارد.

این هواپیما ٬ به کلاس هواپیماهای اصطلاحآ «سنگین وزن» تعلق دارد.
بزرگترین ویژگی این هواپیما ٬ استقلال و مستقل بودن آن از پایگاه های زمینی ــ البته نه به طور کامل ــ برای حمله به اهداف زمینی یا هوایی خویش یا عملیات رهگیری است ٬ به طوری که ظاهرآ نیازی به اطلاعات هدف گیری از پایگاه های زمینی ندارد.
اما هواپیمای میراژ ۲۰۰۰ ٬ هواپیمایی سبک وزن است که اصولآ برای عملیات دفاع هوایی در صورت حمله دشمن با اتکاء کامل بر پشتیبانی اطلاعاتی زمینی تولید شده است.اما ٬ آخرین گونه این هواپیما یعنی میراژ M-2000-5 ٬ به طور قابل توجهی در حال فروش جهانی است و بیشتر کشورها در صدد خرید آن هستند.

این هواپیمای فرانسوی ٬ در عملیت دور از خانه به دلیل ضعف سیستمهای شناسایی خود ٬ به راحتی مغلوب حریف خود یعنی Su-30MK که دارای استقلال عملیاتی از پایگاه خانه است ٬ می شود.البته مقایسه این دو هواپیما ٬ از لحاظ پایه ای چندان صحیح نیست ٬ به دلیل اینکه هر یک از این دو هواپیما به کلاسی مخصوص بستگی داشته و دارای امتیازات منحصر به فرد در زمینه های تخصصی خود هستند. اما باز مواردی وجود دارد که بتوان بین این دو هواپیما به مقایسه گزاشته شده و در توانایی هر یک سنجیده شود.
عملکرد بهینه هواپیمای Su-30MK را می توان به پیکربندی درست ساختاری و آیرودینامیکی آن نسبت داد.
از لحاظ قدرت آیرودینامیکی ٬ واقعآ Su-30MK مانند تمام هواپیماهای خانواده فلانکر رقیبی ندارد.در مقابل ٬ ویژگیهای آیرودینامیکی هواپیمای میراژ ٬ چندان معلوم نبوده ٬ اگرچه شکل بالهای دلتا و مثلثی و بدون دم بودن آن در سرعت های مافوق صوت بسیار موثر و مفید است.مانور پذیری بی همتای سوخوی در تمام دنیا شناخته شده و تصدیق شده است. موتورهای با قابلیت منحرف کردن قدرت موتور به جهت دلخواه ٬ این جنگنده را قادر میسازند که برای مثال به خوبی از عهده مانور کبرا برآمده و حتی گاه مانورهایی در زاویه حمله ۱۳۰ درجه انجام دهد.
این مانورهای بی نظیر را نمی توان عادی نامید ٬ بلکه باید از آنها به عنوان «فوق العاده» یاد کرد که یکی از مهمترین عوامل موفقیت در جنگ های هوایی نزدیک یا تن به تن است. این قابلیت بیشتر به علت دارا بودن سیستم الکترونیکی کنترل موتور هواپیما ممکن شده که در طی آن ٬ سیستمی هوشمند به طور اتوماتیک زاویه مورد نیاز برای سطوح کنترلی مانند شهپرها و همچنین زاویه انحراف خروجی موتورها را محاسبه کرده و بر اساس آن هواپیما تغییر جهت می دهد. امنیت پرواز نیز با یک سیستم محدود کننده شتاب گرانشی زمین که توسط آن یا شتاب گرانشی زیاد میشود که به علت آن وزن تا ۹ برابر سنگین تر شده و خون به مغز خلبان نمیرسد یا حالت منفی به خود گرفته و وزن سبکتر می شود و خون زیادی به مغز میرسدو در هر دو حالت باعث مختل ساختن فعالیت می شود که شتاب G را در وضعیتهای مختلف کنترل کرده و محدود میکند. بدین گونه خلبان در این هواپیما با راحتی تمام میتواند به عملیات بپردازد. هواپیمای میرلژ ۲۰۰۰ به طرزی کاملآ معمولی پرواز کرده و به انجام ماموریت می پردازد. این هواپیما ٬ دارای سیستم انحراف قدرت موتور نبوده و حداکثر زاویه حمله آن از ۲۵ تا ۲۸ درجه تجاوز نمی کند. البته این هواپیما از نظر تحمل شتاب گرانشی زمین ٬ برتری به مقدار ناچیز ۵/۰ G دارد که حتی در نظر نمی آید.البته میراژ با وجود ضعف هایی که داراست ٬ قابلیت چرخیدن به جهات مختلف را با سرعت بالا داراست و پیکربندی بال دلتا شکل آن و فلپهای داخلی برای تنظیم وضعیت دماغه ی هواپیما ٬ جنگنده فرانسوی را قادر میسازد که بدون معطلی از حالت پرواز عادی و افقی ٬ به حالت اوج گیری کاملآ عمودی در آید.


همچنین برخورداری از تنها یک موتور و همچنین وزن سبک تر نسبت به سوخوی ٬ موجب برتری این هواپیما از نظر چالاکی در جست و خیزهای هوایی و مصرف سوخت کمتر و هزینه های نگهداری کاهش یافته میشود.
ناگفته نماند که جنگنده میراژ از توانایی پرواز دز ارتفاع پایین با سرعت بالا نیز برخوردار بوده و نسل جدید این هواپیما یعنی میراژ M-2000-9 ٬ از رادارهای جدیدی برای بهبود عملیات هوا به زمین خود سود می برد.
دو هواپیمای سوخوی و میراژ ٬ از نظر سقف پرواز ٬ سرعت و قابلیت شتابگیری تقریبآ در سطح یکسانی قرار دارند و سنگینی هواپیمای سوخوی در مقابل میراژ ٬ با داشتن یک موتور بیشتر نسبت به میراژ ۲۰۰۰ جبران شده است که با این اوصاف ٬ این دو هواپیما در زمان یکسانی به منطقه درگیری میرسند.اما با این حال ٬ توانایی رهگیری سوخوی با شعاع عملیاتی ۳۰۰۰ کیلومتری ٬ ۴۵٪ نسبت به میراژ بیشتر بوده و میتوان یک کشور نسبتآ متوسط از نظر مساحت  را به خوبی پوشش دهد.
هواپیمای سوخوی ٬ همچنین امتیاز دو خلبان بودن را داراست که به آن امکانات وسیع و دقت عمل بیشتر از نظر بمباران های هوایی و غیره را میدهد و از این لحاظ ٬ این مسءله برای میراژ تک نفره یک ضعف تلقی می شود.
از لحاظ قابلیت حمل سلاح ٬ سوخوی قادر است تا ۴۰٪ سلاح بیشتری نسبت به میراژ حمل نماید و این ویژگی این توانایی را به سوخوی میدهد که در یک حمله هوابه زمین ٬ تعداد بیشتری از اهداف زمینی را نابود سازد.
از سوی دیگر ٬ پیشرانه ها یا موتورهای هواپیمای سوخوی نقش غیر قابل انکاری در افزایش کارایی و عملکرد این هواپیما دارند.
موتور AL-31FP سوخوی در مقابل موتور M53-P2 ساخت سنکما موتوری بهینه تر از نظر مصرف ویژه سوخت است. این موتورها ٬ حتی در شرایط بحرانی مانند مانورهای بسیار سخت که در آنها هوای مورد نیاز موتور به دلیل وضعیت ویژه ورودی ها به خوبی تامین نمیشود ٬ عملکرد ثابت و نسبتآ یکسانی را حفظ می کنند.
در این مقایسه ٬ نقش اویونیک یا سیستم های الکترونیکی هواپیما به راستی غیر قابل چشم پوشی است. اجازه بدهید نگاهی نیز به سیستم های اویونیکی هواپیماهای مورد مقایسه بیندازیم.
برتری رادار Su-30MK از نظر برد تشخیص رادار ٬ تجسس ٬ ضد اغتشاش بودن و توانایی برای شلیک موشکهای فعال و نیمه فعال کارایی و تاثیر فوق العاده ای را در نبردهای دوز از خانه یه ارنغان می آورد. در علیه اهداف زمینی ٬ توانایی های راداری دوجنگنده تقریبآ یکسان می باشد.تمام هواپیماهای مدرن روسی ٬ شامل Su-30MK ٬ به مقر مکان یابی نوری مجهز ند که این سیستم ٬ قادر است به طور خودکار اهداف هوایی را شناسایی کرده و بر روی آنان قفل نماید ٬ و سپس با دقت بالایی فاصله و مختصات و سایر مشخصات آنان را نمایان سازد.این سیستم ٬ دقت هدف یابی را افزایش و زمان جستجو را به طور موثری کاهش میدهد.
مصونیت رادار این هواپیما در مقابل سیستم های ECM مغشوش کننده رادار ٬ آن را قادر میسازد که بدون هیچ گونه مشکلی آسمان را تجسس نمایند.
برای ماموریتهای زمینی ٬ چه میراژ چه سوخوی مجهز به سیستم جستجو کننده هدف نوری می باشند که تقریبآ دارای خصوصیات مشترکی هستند.
هواپیماهای جنگنده مدرن روسی ٬ کلآ دارای خصوصیت بقاپذیری فراوانی هستند. برای مثال ٬ در هواپیمای Su-30MK از سیستم های جاوگیری کننده نشت سوخت و همچنین دستگاه های اطفاء حریق بسیار عالی بهره برده می شود که بقا پذیری این هواپیما را به مقدار ۲۰٪ نسبت به هواپیماهای کلاس میراژ ۲۰۰۰ افزایش می دهند.از لحاظ برد موشک های مورد استفاده ٬ تسلیحات هوا به هوای Su-30MK دارای حدود ۳۰٪  برد بیشتر نسبت به موشکهای به کار گرفته در میراژ ــ مانند سوپرا ــ هستند و امکاناتی چون قابلیت شلیک از فواصل دورتر را نسبت به حریف خود فراهم می آورند.لازم به ذکر است که هواپیماهای سوخوی Su-30MK از ۱۲ مقر تسلیحاتی و میراژ ۲۰۰۰ از ۹ مقر برای حمل سلاح ها سود می جویند. قابلیت حمل دوبرابر بهب در سوخوی در مقابل میراژ ٬ باعث کاهش تعداد سورتی پروازهایی می شود که برای نابودی مجموعه ای از اهداف زمینی مورد نیاز است ٬ و در نتیجه این عمل ٬ تعداد تلفات ممکن هوایی کاهش می یابد. در کل ٬ می توان به این نتیجه رسید که به کارگیری جنگنده ای دوربرد با قابلیت استقلال از پایگاه های زمینی برای فراهم آوردن اطلاعات مورد نیاز به واسطه سیستم های پیشرفته به کار رفته ٬ بسیار مقرون به صرفه تر از انجام نبرد با تعداد زیادی جنگنده کوتاه برد ٬ غیر موثر و در عین حال با تواناییهای کمتر و وابسته است . نهایتآ ٬ با این اوصاف و شرایط موجود در این مقایسه کلی ٬ هواپیمای Su-30MK در سطح برتری بالاتری نسبت به هواپیماهای میراژ قرار می گیرد.

منبع:www.aerospacetalk.com


. سینا
7 دی 1394 . 10:43
F/A-18 SUPER HORENT
سوپر هورنت در جنگ
بر خلاف بسياري از جنگنده هاي امروزي كه هيچگاه امكان شركت در كارزار واقعي را بدست نياورده اند و شايد هم هيچگاه بدست نياورند، سوپر هورنت اين فرصت را براي حضور در جنگ داشته و بدين ترتيب كاستي هاي آن در چنين موقعيتهايي آشكار و برطرف شده اند. نخستين يگان از جنگنده هاي سوپر هورنت كه در جنگ شركت جستند، اسكادران VFA-115 بود كه در ششم نوامبر 2002 دو جنگنده بمب افكن سوپر هورنت E از اين يگان در پاسخ به واكنش دشمن، در يك عمليات ضربتي در منطقه پرواز ممنوع در جنوب عراق وارد كارزار شدند. آنها دو جنگ افزار هوا به زمين را به سمت مركز فرماندهي پدافند هوايي در الكوت و يك ساختمان در پايگاه الطليل شليك نمودند. با انجام اين عمليات، نخستين بار اين امكان فراهم شد تا بمب 2000 پوندي هدايت شونده ماهواره اي JDAM توسط سوپر هورنت پرتاب گردد.
در جريان عمليات آزادسازي عراق در سال 2003، اسكادرانهاي VFA-14، VFA-41 و VFA-115 به وسيله جنگنده هاي سوپر هورنت، عملياتهاي پشتيباني نزديك هوايي (CAS)، شكستن پدافند هوايي عراق (SEAD)، پيش آگاهي (FAC) و سوختگيري هوايي انجام دادند. در هشتم سپتامبر 2006، جنگنده هاي سوپر هورنت اسكادران VFA-211 با استفاده از بمبهاي هدايت ليزري GBU-12 و GBU-38 به مقرهاي گروهك تروریستی طالبان در غرب و شمال غرب قندهار حمله كردند. اين نخستين ماموريت جنگي اسكادران ياد شده به شمار مي آمد. در بين سالهاي 2006 تا 2007، جنگنده هاي سوپر هورنت اسكادران VFA-103 ناو هواپيمابر دوايت آيزنهاور، در چندين ماموريت جنگي بر فراز عراق و سومالي شركت جستند. همزمان اسكادرانهاي VFA-131 و VFA-83 شمار 140 بمب هدايت شونده بسيار دقيق بر روي 70 هدف پرتاب نمودند.
تا اكتبر 2008، نيروي دريايي ايالات متحده شمار 367 فروند جنگنده سوپر هورنت را در خدمت داشت. همچنين با انجام برخي بهينه سازيها، عمر خدمتي سوپر هورنت در نيروي دريايي ايالات متحده به 10000 ساعت رسيده است كه در برابر عمر 2400 ساعتي MiG-29K در نيروي دريايي روسيه، بسيار قابل توجه و ارزشمند مي نمايد. در 14 مي 2010 بوئينگ اعلام كرد كه پنتاگون قصد دارد 66 فروند سوپر هورنت و 58 فروند گونه جنگ الكترونيك آن يعني EA-18G را خريداري نمايد. با حساب آخرين سفارش نيروي دريايي، تا چهار سال آينده، شمار سوپر هورنت ها به 515 فروند و شمار گونه EA-18G به 114 فروند خواهد رسيد.
استراليا كه يكي از مشتريان جهاني اف-35 بود، با طولاني شدن زمان ورود به خدمت اين جنگنده، تصميم گرفت 24 فروند جنگنده سوپر هورنت از سري Block I را تا زمان آماده شدن اف-35 ها به خدمت گيرد و جايگزين بمب افكن هاي قديمي اف-111 خود نمايد. اما اين خريد در استراليا باعث بحث و جدلهاي فراواني در بين نظاميان ارشد و سناتورهاي استراليا گرديد. آنها استدلال مي كردند پرداخت هزينه بسيار گزاف 6 میلیارد دلار (دلار استرالیا) براي خريد 24 جنگنده در نقش مقطعي تا زمان آماده شدن اف-35 منطقي نيست و اصولا بمب افكن هاي اف-111 مي توانستند تا سال 2020 همچنان در خدمت باقي بمانند؛ ضمن آنكه اف-111 بمب افكن هاي بسيار توانمندي بودند و برد عملياتي قابل توجهي نيز داشتند.
ويژگيهاي سوپر هورنت
تعداد خدمه: در گونه E يك نفر و در گونه F دو نفر
طول: 18.31 متر
گستردگي بالها: 13.62 متر
ارتفاع:4.88 متر
مساحت بالها: 46.45 متر مربع
وزن خالي: 13900 كيلوگرم
وزن بارگذاري شده: 21320 كيلوگرم
بيشترين وزن قابل برخاست: 29900 كيلوگرم
پيشرانه: دو دستگاه موتور توربوفن F414-GE-400 ساخت جنرال الكتريك
كشش خشك: 14000 پاوند فيت = 62.3 كيلونيوتن براي هر موتور
كشش با پس سوز: 22000 پاوند فيت = 97.9 كيلونيوتن براي هر موتور
ميزان سوخت ذخيره شده داخلي: 6530 كيلوگرم براي گونه E و 6145 كيلوگرم براي گونه F
ميزان سوخت خارجي: 5 مخزن 480 گالني = 16380 پاوند = 7430 كيلوگرم
قيمت: ۵۲ميليون دلار

توانمندي
بيشترين سرعت: 1.8 ماخ = 1190 مايل بر ساعت = 1900 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 40000 فوتي (12190 متر)
برد پروازي: 1275 ناتيكال مايل = 2346 كيلومتر با دارا بودن تنها دو موشك سايدوايندر در نوك بالها
شعاع پروازي جنگي: 390 ناتيكال مايل = 449 مايل = 722 كيلومتر
برد عبوري: 1800 ناتيكال مايل = 2070 مايل = 3330 كيلومتر
سقف پرواز خدمتي: 50000 فوت = 15000 متر
ميزان بارگذاري بالها: 453 كيلوگرم براي هر متر مربع
نسبت كشش به وزن: 0.93
حد تحمل شتاب گرانش: g 7.6

جنگ افزارها:
يك دستگاه مسلسل 20 م م از گونه M61 Vulcan با 578 تير فشنگ
داراي 11 جايگاه سخت جهت آويز انواع جنگ افزار: 2 در نوك بالها، 6 در زير بالها و 3 در زير بدنه براي 8050 كيلوگرم بار
موشكهاي هوا به هوا: سايدوايندر، آمرام و اسپارو
موشكهاي هوا به زمين: ماوريك، SLAM-ER، موشك ضدرادار HARM، بمب بالدار هدايت شونده JSOW و موشك ضدكشتي هارپون

بمبها:
بمب هدايت شونده ماهواره اي JDAM
بمب هدايت هدايت ليزري Paveway
انواع بمبهاي سري MK 80
بمب خوشه‌اي CBU-87، CBU-78 Gator، CBU-97 و MK 20 Rockeye II
 
جنگنده سوپر هورنت F با ادوات شناسايي و عكسبرداري، دستمايه فيلم ديدني پشت خطوط دشمن گرديد. در جريان اين فيلم، خدمه يك سوپر هورنت، مامور انجام عمليات شناسايي بر فراز يوگوسلاوي در جريان نسل كشي صربها در بوسني و هرزگوين مي گردند. پس از برخاست از عرشه ناو هواپيمابر، خلبان با دريافت علائمي مبني بر وجود سامانه هاي پدافند هوايي موشكي صربها، اندكي از مسير اصلي پروازي خود خارج مي شود و از سامانه هاي و ادوات جنگي صربها كه حضورشان در آن منطقه غيرقانوني است عكسبرداري مي نمايد اما به هنگام بازگشت، هدف يك موشك SA-9 صربها قرار مي گيرد؛ خلبان و كمك هر دو اجكت مي كنند و در كوههاي منطقه مخفي مي شوند. تيم جستجوي صربها، خلبان را دستگير كرده و درجا وي را مي كشد. كمك خلبان در جريان تعقيب و گريز در كوهها و جنگلها، متوجه كشتار گسترده مردم توسط صربها مي گردد و سرانجام توسط تيم نجات نيروي دريايي ايالات متحده در حالي كه موفق شده حافظه مربوط به داده هاي عمليات شناسايي را با خود به همراه بياورد، نجات داده مي شود.

. سینا
7 دی 1394 . 10:43
هارپ چیست؟
هارپ چیست؟

هارپ (HAARP) یک پروژه تحقیقاتی است که در ظاهر برای بررسی و تحقیق درباره لایه ی آیونوسفیر (Ionosphere)  و  مطالعات معادن زیر زمینی (با استفاده از امواج رادیویی ELF/ULF/VLF) تاسیس شده است. ولی در واقع "پروژه ای با تکنولوژی جنگ ستارگارن"  به منظور  کامل کردن یک سلاح جدید پایه گذاری گردیده است.

 
 
به صدایهارپگوش دهید 

( توضیح آنکه: جنگ هایی که از  امواج "رادیویی"، "لیزر" و "نیروی مغناتیس" برای صدمه به نیروی مقابل استفاده کند به جنگ ستارگان معروف است و این اسم را از فیلم  Star War گرفته اند)

آیونوسفیر چیست و کجاست؟

لایه ی آیونوسفیر در بالاترین لایه ی اتموسفیر (Atmosphere) قرار دارد.

 

 

این لایه تشعشات خطرناک "ماورای بنفش" و "اکس ری" خورشید را  جذب کرده  و مانند سقفی از ورود آنها به زمین جلوگیری می نماید تا زندگی بر روی کره زمین امکان پذیر گردد. همچنین به دلیل محیط الکتریکی موجود در آیونوسفیر  از این لایه برای انعکاس امواج رادیوئی به اطراف زمین استفاده می شود. اگر این لایه به هر دلیلی دچار اختلال شود تاثیرا ت بسیار زیادی بر روی زمین گذاشته و زیستن را مختل می کند.

لایه آیونوسفیر چه ارتباطی به هارپ (HAARP) دارد؟

سیستم هارپ (HAARP) طوری طراحی شده است که بر روی آیونوسفیر تاثیر مستقیم داشته باشد. از نمونه های این تاثیرات قرمز و گداخته شدن و یا ذره بینی نمودن لایه را میتوان نام برد.

این سیستم در حال حاظر از یک مجموعه آنتن های مخصوص (١٨٠ برج آنتن آلومنیومی به ارتفاع ۵٠/٢٣متر) تشکیل و برروی زمینی وسیعی به مساحت ٢٣٠٠٠ متر مربع در آلاسکا (Alaska) نصب گردیده است.

این آنتن ها امواج مافوق کوتاه  ELF/ULF/VLF  را تولید و به آیونوسفیر پرتاب می کنند.

 

آنتن های هارپ (HAARP) در آلاسکا

 

اصولا امواج آنتن ها پس از اصابت به آیونوسفیر و بازگشت به زمین قادر اند نه تنها به عمق دریا بروند بلکه فرا تر رفته و به اعماق زمین نیز وارد میشوند و عملکرد آن بمانند "رادیو ترموگرافی" (Radio Thermography) است که امروزه ژئولژیست ها برای  اکتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده می کنند.  وقتی یک موج کوتاه "رادیو ترموگرافی" به داخل زمین فرستاده میشود به لایه های مختلف برخورد کرده و آن لایه ها را به لرزه می آورده و از لرزش صدایی با فرکانسی مخصوص تولید و به سطح زمین باز میگرداند و ژئولژیست ها از صدای بازگشتی قادرند مخازن زیرزمین را شناسایی کنند.

با این تفاوت که رادیو ترموگرافی سیستمی است که با قدرتی به کوچکی ٣٠ وات لایه های زیر زمینی را به لرزه درمی آورد و حال آنکه هارپ سیستم فوق الاده پیشرفته تری است که همان لایه های زمین را می تواند با استفاده از قدرتی برابر با ١,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (یک میلیارد)  تا ,١٠,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (ده میلیارد) وات بلرزاند! بدیهی است که هر چقدر قدرت امواج بیشتر می شود, تاثیراتش بر روی آیونوسفیر و اثرات ذره بینی آن بالاتر می رود. هدف از استفاده از این قدرت چیست؟

 

 

 

از نمودار فوق متوجه می شوید که آیونوسفیر گداخته شده (به

رنگ قرمز دیده می شود) و سپس مثل یک قلب شروع به تپش

میکند و از این تپش ها، فرکانس های فوق کوتاه تولید شده که

پس از اصابت به زمین به  داخل آن نفوذ مینماید و در توضیحات

زیر مشاهده خواهید کرد که چگونه از این فرکانس فوق کوتاه و

نیرومند، زمین زلزله و خرابی تولید میگردد.

برای درک چگونگی ایجاد زمین لرزه یک مثال بزنم: وقتی

شخصی صحبت میکند، اول تارهای صوتی او میلرزند (مثل لرزش

های ایجاد شده در آیونوسفیر). از این لرزش فرکانس صوتی

تولید شده و پس از اصابت به پرده گوش شنونده، پرده گوش او

را میلرزاند (مثل به لرزه در آوردن لایه های زیر زمین به

سبب اصابت فرکانس های تولید شده از آیونسفیر) و سپس در

گوش صدا تولید شده و شنونده آنرا به شنود.

با کمی فکر کردن می توان متوجه این شد که تکنولوژی هارپ

"با ویژگی معادن یابی" برای پیدا کردن مخزن های گازی و نفتی

ساخته نشده است! زیرا برای پیدا کردن مخازن نیاز به یک میلیارد

وات نیست و یک ترموگراف برای این کار کافیست. با توجه به

تاثیرات هارپ بر روی آیونوسفیر و نهایتا تاثیرات آن بر روی زمین و

وضعیت آب و هوا، می باید در مورد این تکنولوژی کمی جدی تر

فکر کنیم. این تغییرات شامل خشکسالی در مناطقی که تا به

حال بی سابقه بوده است، بارندگی های سیل آسا در جاهایی

که به خشک بودن معروف هستند، طوفان ها و سونامی ها و

ساده تر از همه ایجاد زلزله را میتوان برای هارپ به شمار آورد.

 

 

 ناگفته نماند که امواج بازگشتی از آیونوسفیر، پس از ورود به

عمق دریا میتوانند صدمات جانی برای موجودات دریایی، به

خصوص نهنگ ها و دلفین هارا در بر داشته باشند.

 

توضیحات کوتاهی در مورد برخی از کاربرد های هارپ به شرح زیراند:

 ١-  ایجاد موج Extreme Low Frequency) ELF) با فرکانس از

١ تا  ٢٠ هرتس به توسط  آیونوسفیر، که با برخورد امواج هارپ

تولید شده و سپس به زمین فرستاده می شود و تا اعماق ٣۵

کیلومتری زمین نفوذ نماید که پس از برخورد  به لایه های

مختلف زیر زمینی تولید صدا نموده و در پی آن ایجاد زلزله می

نماید.      برای تعاریف "فرکانس باند" ها به اینجا اشاره کنید.

٣٠ دقیقه قبل از زلزله ی سیچوان (Sichuan) در چین در سال

٢٠٠٨، واکنش گذاختگی آیونوسفیر در آسمان مشاهده میشد و

در پی آن زلزله هولناک ٨ ریشتری در آنجا بوقوع پیوست.    

   

 

    

 

٢-  با قابلیت تکنولوژی "ترموگرافی" می تواند کلیه اطلاعات

معدن های زیر زمینی کره زمین را در اعماق کم شناسایی کند و

کلیه تاسیسات زیر زمینی کشورهای دیگر را دقیقا زیر مطالعه

قرار دهد.

٣- ایجاد سونامی، خشکسالی، آتش فشان، سیل ها، طوفان

هایی نظیر طوفان کاترینا در نیواورلئان(New Orleans) طوفان

گانو عمان .

۴- انتقال نیروی برق از محل تاسیسات هارپ به نقطه ی دیگر از

زمین و همچنین انتقال  برق از زمین به ماهواره ها.

 

 ۵- ایجاد اختلال و کنترل فرکانس های نوری مغز در سطوحی به

وسعت

شهرها و کنترل انسانهااز راه دور و ایجاد "غش" و تولید  "وهم"

در مغز انسانها.

 ۶- ایجاد اختلال در جریان برق و قطع برق شهری و اختلال در کار

کامپیوتر هواپیماهای مسافربری (مقاله ای از شرکت بوئینگ

(Boeing) در این رابطه بخوانید)، جت های جنگنده، کشتی ها،

زیر دریایی ها و غیره.

 ٧- ایجاد انفجار های عظیم زیر زمینی با قدرت بمب های اتمی و

بدون تولید اشعه های رادیو اکتیو (Radioactive).

 ٨- اختلال درعملکرد طبیعی آیونوسفیر که چرخش زمین را در

کنترل دارد. احتمال بسیار میرود که درصورت دستکاری های

متناوب تاثیراتی در حرکت چرخشی زمین ایجاد گردد، بدین

صورت که یا چرخش را سرعت بخشیده و یا کند نماید.

٩- ایجاد دیوارهای رادیویی ضد هواپیما و ضد موشک.

 می توان به راحتی گفت که همه اسلحه های جنگی معمول و

متداول امروزه در مقابل با این تکنولوژی جدید کاملا متروکه به

شمار میایند به گونه ای که "هارپ" میتواند با یک عملکرد کلیه

کامپیوتر های یک هواپیما را از فواصل دور از کار انداخته و آنرا سقوط دهد.

با دقت متوجه میشوید هارپ استفاده های زیادی بعنوان تهدید و

یا سرکار گذاشتن کشورها دارد. مثلا می خواهند به کشوری

حمله کنند در این صورت برای جلوگیی از مزاحمت احتمالی

کشور همسایه برای آنها زمین لرزه آورده و با سرکار گذاشتن آن

کشور، برنامه های شوم خود را اجرا کنند.

ارگ بم چه شد؟

 

  بم بعد از ٢٠٠٠سال ایستایی؟!

 

در اواخر آذر ماه ١٣٨٧ در اینترنت به دنبال مطالبی در مورد زلزله

در ایران بودم، که به تالار گفتگو وب سایت پی سی ورلدرسیدم.

در آنجا به مطلبی که شخصی با نام  "عادل کهن"

(adelkohan)  در مورد وقوع زلزله های پی در پی بندر لنگه

نوشته بود برخورد کردم  که در زیر مشاهده می کنید:

من ساکن بندرلنگه هستم، شهری کوچک در کنار خلیج فارس.


دو هفته قبل زلزله زیاد میومد که کمتر از 3 ریشتر بود. این زلزله

ها تا دو هفته ادامه داشتند. در موقع زلزله بعضی از قسمت

های دریا برای چند لحظه قرمز میشد و در این دو هفته ماهی ها

میمردند و بعضی ها هم سوخته بودند. بعد چند روز بوی بد (مثل

بوی فاضلاب) از طرف دریا به سمت شهر اومد.


در اخبار استان گفته بود که این به خاطر جلبک های سمی در

دریا است (که من در این ٢٧ سالی که در بندرلنگه بودم جلبک

سمی نشنیده بودم). بعد از این اعلام کرد که ماهی های بعضی

مناطق استان را کسی مصرف نکند.


من یک تکه از فیلم حادثه عجیب که در دریا رخ داده می گذارم و

نگاه کنید.


من خودم وقتی یک هفته زلزله پشت سر هم میکرد گفتم حتما

کوه آتشفشان توی دریا است. حالا نظر دوستان چیه...

 

 

 

 

 

 

این کلیپ کمتر از یک دقیقه است و تماشای آن به شما توصیه

می شود. هنگام تماشا به قرمزی روی سطح آب دقت کنید.

 

دلفین های چه شدند؟

 

 

در سال ١٣٨۶ , ١۵٢ دلفین در خلیج فارس به طور غیر منتظره د

دو نوبت به فاصله یک ماه مرده و به ساحل دریا کشیده شدند.

دسته ی اول شامل ٧٩ دلفین و دسته دوم هم ٧٣ دلفین بود.

دلیل های مختلفی برای مرگ این دلفین ها آورده شد ولی اگر از

من می پرسید هیچ کدام قانع کننده نیستند. این دلفین ها

کاملامشخص است که سوخته اند! اینکه "خودکشی" کرده اند، یا

اینکه به خاطر "فعالیت های صیادی" مرده اند جوابگوی

سوختگی بدن های آنها را نمیدهد!

به گزارش خبرگزاری آفتاب "علت مرگ ٧٣ دلفین دیگر که یک ماه

پس از حادثه نخست رخ داد را نیز این کارشناسان بین‌الملللی در

گزارش خود،  ‘عوامل طبیعی’ اعلام کرده‌اند که در این گزارش

هنوز عوامل طبیعی ناشناخته است و می‌تواند ‘شوک’ یا

‘استرس’ باشد که در نتیجه آن یکی از دلفین‌ها به سمت ساحل

آمده و مابقی نیز به دنبال آن آمده‌اند یا یکی از آن‌ها برای شکار

ماهی به سمت ساحل آمده و بقیه نیز آمده‌اند و در ساحل که

شیب ملایمی دارد، گیر کرده‌اند." ٢/١٢/١٣٨۶

 

آیا پاسخ به سئوال مرگ دلفین ها در خیلج فارس "هارپ" نیست؟

 

 آیا این اثر سوختگی نیست؟

 

هارپ (HAARP) یک پروژه ایست که مسئولین اعلام کردند برای

"بررسی و تحقیق" درباره لایه ی آیونوسفیر بر پا شده است.

ولی در واقع این یک سلاح پیشرفته ی جنگی جدید است که

کلیه ی اسلحه های صده ی قرن بیستم را فلج می کند.

هزینه های این پروژه مشترکا از طرف نیروی هوایی آمریکا،

نیروی دریایی آمریکا، آژانس تحقیقاتی پروژه های دفاعی

پیشرفته ی آمریکا و دانشگاه آلاسکا است. لازم به یادآوریست

که سیستم "هارپ" در کشورهای گرین لاند، نروژ، روسیه و

همچنین در روی بعضی از ماهواره ها به جهت فلج کردن

سیستم رادیویی هواپیما ها و نهایتا سقوط آنها استفاده میگردد.

نتایج:

همانطور که گفته شد ارتعاشات رادیویی هارپ باعث سرخ شدن

لایه آیونوسفیر شده و این لایه را  به نوسان در می آورد.

این نوسانات به نوبه خود موجب صدا با فرکانس های کوتاه از ١

تا ٢٠ هرتس می شوند که فرکانس

(Extremely Low Frequency/Ultra Low Frequency 

 ELF/ULF)  نام دارند. این فرکانس ها پس از نفوذ به زمین،

زمین زلزله ایجاد می کنند.

 با توجه به ازدیاد درصد زلزله در سطح ایران در دهه اخیر نسبت

به دهه پیشین که متجاوز به ۴/٢٠۶ % بوده است میتوان به

وجود تاثیرات دیگری در ایجاد زلزله های مصنوعی پی برد،

خصوصا آنکه این ازدیاد پس از آغاز فعالیت های هارپ واقع شده

اند.

پیشنهادات برای پیش اخطار:

اینکه همه باید در مورد هارپ و ماهواره هایی که دارای چنین

تکنولوژی هستند کاملا آگاه و مطلع باشند هیچ قصد من در جمع آوری این اطلاعات صرفا به همین منظور نیز بوده است. بنان

تقاضای ما از شما خواننده ی محترم با فروتنی چیزی جز

این براینیست که آنچه را که در این مقاله خوانده اید به دیگران انتقال دهید.

شکی نیست

برای پیشگیری و دریافت پیش اخطار از این قبیل زلزله ها میتوان

ایستگاهایی در حوزه های وسیع تاسیس و بکار گرفت و با اندازه

گیری فرکانس صداهایی که از آسمان می آید به  بروز  این زلزله

پی برد.

زمان دریافت پیش اخطارهای ELF بین ١۵ دقیقه تا ٣ ساعت قبل

از وقوع زلزله متغیر است. زلزله ی چین 30 دقیقه پس از

مشاهده ی سرخی آیونوسفیر به وقوع پیوست.

اندازه گیری فرکانسELF/ULF  در جاهایی که خالی از

فرکانسهای مزاحم دیگر از قبیل برق فشار قوی، فرودگاه ها،

ایستگاه های رادیویی و تلفنی میباشد، انجام پذیر است.

نمونه ای از یک دستگاه ELF/ULF  سنج دستی و یک دستکاه

Magnetometer را در زیر مشاهده میکنید. برای اطلاعاب بیشتر

بر روی آنها اشاره کنید.


. سینا
25 آذر 1394 . 16:30
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
CATEGORIES
TAGS
LINKS
زاهد
من و تو ظهور فرج را محقق خواهیم کرد(کوی ابوذر غفاری)
وبلاگ عطر خوبی ها
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان هوافضاییهااو آدرسhava-fazaiiha.lxb.com  لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





OTHER

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:






Alternative content


.